پرده اول : (نسخه ای مجرّب، برای حلّ گرفتاری های طُلاّب)
یکی از اساتید همیشه برای گرفتاری ها و مشکلات طلاب، یک نسخه واحد می پیچید،
هنگامی که طلاب برای پیدا کردن راه حلی برای حل مشکلات و گرفتاری های شان به او
مراجعه می کردند، همیشه درجواب می گفت: یک درس اصول و یک درس فقه معیّن کن
و منظّم شرکت کن، حتی اگر آن طلبه به افسردگی یا مشکلات مالی هم دچار شده بود،
نسخه استاد همین بود!
پرده دوم : (بهترین ختم برای گرفتاری ها)
روزی حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه در درس یا قبل از آن فرمودند:
شخصی به دیگری گفت : برای گرفتاری ها ختمی به ما یاد بدهید. او در جواب فرمود :
ختمی مجرّب در نظر دارم، و آن فقه آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است. به تعلیم و تعلّم،
مباحثه و مذاکره فقه مشغول و ملتزم باشید، خدا می داند چه اثراتی دارد! علم فقه اثر دارد،
ولی نه برای این که مقصود کسی که بدان اشتغال دارد این باشد که از اعوان ظَلَمه گردد،
این فرق می کند با انسانی که فقه بخواند برای این که تمام کمالات بالقوه ی این علم،
در او بالفعل گردد.
ما می دانیم که مقامات بسیاری از علما از همین تعلیم و تعلّم و نوشتن ها و اشتغال به تحصیل
در حوزه های علمیه به دروس معمول در حوزه ها و نیز عمل به مستحبات معمولٌ به حاصل شده
است، و کار دیگری نداشته اند. به طور یقین همین ها بوده ولی در عین حال اهل کرامات بوده اند.
(کتاب در محضر آیت الله بهجت، ص 98)
بی پرده :
بزرگی می فرمود: گاهی انسان در امورات و تصمیمات زندگی اش، تعبّد هم داشته باشد خوب است،
گاهی بد نیست به علما سَلَف اعتماد کرده و به توصیه های آن ها گوش فرا دهیم، و به دنبال
قانع شدن و استدلال یافتن نباشیم. هر چند در وراء این نوع تعبّدها استدلالاتی محکم وجود دارد.